امیرمحمد خدیوی، از مدیران نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه، درباره عوامل موثر بر بازدهی صندوقهای سرمایهگذاری در دوره یکسال گذشته به «بازار و بورس» گفت: «مهمترین عامل بر بازدهی صندوقهای سرمایه گذاری که وجه اصلی تفاوت آنهاست استراتژیهای سرمایهگذاری -معاملاتی مدیران این صندوقها و رویکرد مدیریت ریسک آنها است. البته لازم به ذکر است در صورت نگاه تکبعدی به این قضیه حق مطلب ادا نشده و درواقع عوامل درونی و نهفته دیگری نیز وجود دارند که با فرض تشابه صددرصدی استراتژی سرمایهگذاری و مدیریت ریسک دو صندوق سرمایهگذاری موجب کسب بازدهیهای متفاوت در این دو صندوق میشوند.»
او در توضیح این عوامل به مواردی از جمله چیدمان مشتریان صندوقهای سرمایهگذاری از نظر حجم سرمایهگذاری و تعداد سرمایهگذار، دارایی تحت مدیریت صندوق سرمایه گذاری، وابستگی صندوق سرمایهگذاری به یک گروه یا نفوذ قابل ملاحظه صندوق در یک یا چند نماد و در انتها اجرا و یا عدم اجرای دقیق موارد حدود نصاب سرمایه گذاری صندوقها مندرج در امیدنامه آنها اشاره کرد.
به گفته این فعال بازار سرمایه، درشرایط بحرانی چند ماهه گذشته بازار سرمایه معمولا صندوقهایی که چیدمان مشتری آنها از تعداد سرمایهگذاران کمتر ولی در عوض با حجم سرمایهگذاری بالاتری تشکیل شده بود، توانستند با توجه به شناخت و روابط نزدیکتری که با سرمایهگذاران صندوق داشتند تعامل بهتری را در جهت ابطال واحدهای سرمایه گذاری ایشان انجام دهند و با فرصت و آرامش بیشتری معاملات خود را پیش ببرند. در صورتی که در نقطه مقابل بالطبع صندوقها با تعداد مشتریان بالا و حجم سرمایه کم از قدرت تعامل با سرمایهگذاران عاجز بوده و مجبور به تامین مالی برای اجرای دستور ابطال تحت هر شرایطی بودند که با توجه به جو بسیار منفی بازار و سنگینی صفهای فروش در اغلب نمادها مجبور به فروش سهام ارزنده خود میشدند که در صف فروش نبودند و این مساله نه تنها باعث ضعیف شدن پرتفوی صندوق بود، تبدیل به عاملی در راستای منفی شدن سهام پر پتانسیل بازار نیز شد.»
خدیوی در مورد تاثیر حجم دارایی تحتمدیریت صندوقها (AUM) مطرح کرد: «قطعا مدیریت یک صندوق چند هزار میلیاردی در شرایط بحرانی و غیرمعمول چند ماهه گذشته بازار، بسیار سختتر از یک صندوق چندصد میلیاردی است. معمولا صندوقهای سرمایهگذاری با حجم کمتر بهدلیل چابکی بالاتر سبد سهامشان در رالیهای صعودی و یا نزولی (مطابق با آنچه در سال ۱۳۹۹ اتفاق افتاد) با توجه به استراتژی سرمایهگذاریشان بازدهی بهتر از شاخص دارند.»
این کارشناس بازار سرمایه، در مورد وابستگی صندوقها به یک نهاد و یا هلدینگ سرمایهگذاری یا حضور یک صندوق در بین سهامداران درصدی یک نماد بیان داشت: «در این شرایط، این صندوقها نسبت به کلیت بازار، اطلاعات دقیقتری نسبت به سهام زیرمجموعه آن هلدینگ داشته و بالطبع میتوانند بازدهی بهتری در سرمایهگذاری بر روی این نمادها برای سرمایهگذاران خود فراهم کنند. این مورد شامل حال صندوقهایی که با استراتژی مناسب و بررسی کلیه جوانب وارد هیئتمدیره برخی شرکتها میشوند نیز صادق است و قطعا در هیجانات بازار باعث نتایج بهتری برای این مدل صندوقها خواهد شد.»
خدیوی، در مورد مسأله بعدی دخیل در بازدهی صندوقها توضیح داد: «در شرایط بحرانی، مانند روندی که بازار در یک سال گذشته داشته رعایت چارچوب سختگیرانه حدود نصاب سرمایهگذاری صندوقها، مندرج در امیدنامه، سخت بوده و گاهی بعضی از صندوقها در این مدت، بهصورت موردی در راستای صرف و صلاح سرمایهگذار، با عدم رعایت حدنصابهای ذکرشده حرکت کردند که باعث کسب بازدهی بیشتر برای آنها شد. برای مثال در شرایط رالی نزولی بازار با تخطی از حداکثر میزان اوراق و حجم اوراق تبعی قسمت بیشتری از سبد سهام خود را به سمت داراییهای بدون ریسک سوق داده که عاملی شد برای تاثیرپذیری کمتر آنها از ریزش بازار.»