بازار و بورس- تعیین قیمت و ضرایب محصولات زنجیره فولاد این روزها به چالشی اساسی میان تولیدکنندگان سنگ آهن و فولادسازان تبدیل شده و فروش پایینتر از قیمت جهانی آهن نیز مشکلات بسیاری ایجاد کرده است. در پی این مشکلات، دبیر انجمن سنگ آهن نیز هشدارهایی از لابیهای سیاسی و فشار رسانهای علیه عرضه بورسی آهن داده است.
سجاد غرقی، نائبرئیس کمیسیون معادن اتاق بازرگانی ایران، در مورد مشکلات تولید سنگ آهن و فولادسازان، به «بازار و بورس» گفت: «اختلاف قیمت سنگ آهن با قیمتهای واقعی و جهانی بسیار قابلتوجه است. یعنی اگر فرض را بر این بگذاریم که قیمت جهانی سنگ آهن امروز حدود ۱۹۰ دلار است، ما باید برای محاسبه قیمت فروش داخلی، باید هزینههای حملونقل داخلی و دریایی را از آن کم کنیم. اگر هزینه حملونقل دریایی را حدود ۳۰ دلار در نظر بگیریم و این مبلغ را از ۱۸۰ دلار سیافآر چین کسر کنیم، به رقم حدود ۱۴۸ دلاری میرسیم که با احتساب هزینههای داخلی به حدود ۱۳۸ دلار میرسد. قیمت پایهای که بورس کالا برای سنگ آهن در نظر گرفته، حدود یکمیلیون و چهارصد هزار تومان (معادل ۶۰ دلار) است. در اینجا تفاوت بین ۱۴۰ دلار قیمت تمامشده و ۶۰ دلار قیمتگذاریشده در بورس کالاست. در واقع سنگآهن در شرایط فعلی نزدیک به ۶۰ درصد پایینتر از قیمت واقعی بهفروش میرسد.»
غرقی با اشاره به اینکه گفته شده داخلیها سنگآهن تأمین نکنند، توضیح داد: «در این شرایط، باید حدود ۱۸۰ دلار پرداخت کنند که باز هم با قیمت فروش در بورس کالا، فاصله بسیار زیادی دارد.»
تفاوت ۱۲۳ درصدی قیمت واقعی فولاد با قیمت دستوری، مصداق فشارهای سیاسی است
نائبرئیس کمیسیون معادن اتاق بازرگانی ایران در مورد هشدار دبیر انجمن سنگآهن و فشار رسانهای گفت: «وقتی که مطرح میشود که ارزش سهام فولاد ۲۰ درصد اضافه شده، کسی به این نکته اشاره نمیکند که قیمت پایه فولاد، بسیار کمتر از قیمت واقعی است و حتی با افزایش ۲۰ درصدی، فاصله معناداری با قیمت اصلی دارد. این موارد مصداق همان بازیهای رسانهای است. همچینین تفاوت ۱۲۳ درصدی قیمت واقعی فولاد با قیمت دستوری نیز، نشاندهنده فشارهای سیاسی است.»
غرقی، با بررسی وضعیت سهام فولاد و کمکهایی که بازار سرمایه میتواند به این بخش داشته باشد، مطرح کرد: «بازار سرمایه، میتواند کمک چشمگیری به صنعت فولاد داشته باشد اما در این بازار، مقاومت فولادیها زیاد است؛ چرا که نظام آنها از حالت دولتی به شرکتی تبدیل شده و براساس یارانهها شکل گرفته است. همچنین برخی مدیران غیرمرتبط با این صنعت هستند، بنابر این نگاه بلندمدت ندارند. در این شرایط، فکر نمیکنند که وقتی مرتب حرف از مقابله با خامفروشی و جلوگیری از صادرات میزنند و نمیگذارند نرخ واقعی شود، اساسا ریشههای صنعت فولاد را نابود میکنند. وقتی که میگوییم با کمبود سنگآهن روبهرو هستیم، اولین گزینهای که مطرح میشود، حذف صادرات و مقابله با خام فروشی است. در صورتی که اگر قیمتها واقعی و سرمایه در این بخش وارد شود، صنعت فولاد همسو با اکتشاف و استخراج، رشد قابلتوجهی میکند.»
ارزانفروشی سنگ آهن مانع از سرمایهگذاری در اکتشاف و استخراج معادن شده است
او در توضیح راهکارهای رشد صنعت فولاد، گفت: «بین سالهای ۸۳ تا ۹۳، سنگآهن قابلیت صادرات و ارزآوری داشت. در آن سالها، ظرفیت تولید سنگآهن از ۸ میلیون تن به 70 میلیون تن رسید؛ یعنی رشدی معادل ۸۰۰ درصد. این موضوع نشان میداد که بخش عمدهای از درآمد صادرات سنگآهن، به این صنعت بازگشته و صرف اکتشافات و توسعه استخراج و فناوری شده است. از سال ۹۳ بهبعد، بحث عوارض و مبارزه با خامفروشی مطرح شد که در نهایت منجر به کاهش روند تولید سنگ آهن شد. براثر همین موانع، براساس اطلاعات مرکز آمار، نسبت سرمایهگذاری در بخش استخراج و معادن، از سال ۹۸ به ۹۷ از نظر دلاری ۸۹ درصد منفی شد.»
غرقی، با اشاره به بحرانهایی که ممکن است صنعت فولاد را به تعطیلی گسترده بکشاند، توضیح داد: «معادن به دو دسته کوچکمقیاس و بزرگمقیاس تقسیم میشود. اتفاقی که افتاده این است که در هر دو مشکل نبود سرمایهگذاری مکفی داریم. معادن بزرگ، بهجای سرمایهگذاری در بخش اکتشاف و توسعه استخراج، به سمت فولادساز شدن رفتهاند، چرا که به این نتیجه رسیدهاند که هرچه دارند باید صرف عوارض و قیمتگذاریهای دستوری کنند. در واقع معادن بزرگ ما، سرمایهگذاری را در انتهای رنجیره انجام دادهاند. علت این حرکت هم، سودده نبودن بخش اکتشاف و استخراج بوده است. در معادن کوچک هم نبود نفع و ایجاد ضررهای بسیار بوده است. در این بخش سرمایهگذاری نشده و بسیاری از آنها تعطیل شده است. تعطیلی معادن کوچک هم در شرایطی که نیاز به سنگآهن داریم و بازار آن هم بهصورت واقعی وجود دارد، عجیب بهنظر میرسد. این موضوع در آینده ما را به سمت تعطیلی گسترده کارخانههای فولاد، بهواسطه نبود سنگ آهن میکشاند.»
صادرات، لازمه تأمین هزینه اکتشاف است
او درباره مبارزه با خامفروشی گفت: «وقتی صحبت از ممانعت از خام فروشی بهدلیل کمبود سنگ آهن مطرح میشود، اولین گزینه حذف صادرات است که به نظر منطقی میآید اما باید توجه کرد که صادرات و ارزآوری، محل اصلی برای تأمین هزینههای اکتشاف و استخراج میشود. از طرفی، وقتی که سنگآهن در داخل بهفروش میرسد با قیمتی بسیار کمتر از قیمت واقعی آن است. بنابر این، با بحث متوقف کردن خامفروشی، از دو طرف ضربه وارد میشود؛ یک، ارزآوری متوقف میشود و دوم اینکه در خرید داخلی هم قیمت واقعی سنگآهن لحاظ نمیشود. بهنظر من چون سنگآهن کم داریم، باید صادر کنیم که بتوانیم به درآمد صادرات، به اکتشاف و استخراج بیشتر برسیم.»